نقل بهشتی ما

4ماهگی نقلک

عزیزم سلام نرسیدم بیام و زود واست مطلب بذارم  واکسن 4ماهگی رو زدی و موقع زدن گریه کردی ک قلب من داشت از جا در می اومد اما خدارو شکر بعدش خوب خوب بودی وتب نکردی وجای واکسنتم درد نیومد   برات یه فتو بلاگ درست کردم ک عکسهاتو اونجا میذارم اینجوری گاهی ک نمیرسم مطلب بذارم عکس میذارم ویهتوضیح کوتاه هم میدم  ...
27 مرداد 1394

خدایاشکرت...

سلام خوشکل من فدات شم روز به روز دار بزرگتر میشی الان کنام خوابیدی داشتم نگاهت میکردم دیدم چقدر قدت بلند شده صورتت عوض شده برا خودت خانومی شدی شیرین من با اون خنده های صدادارت دل ادمو میبری  خدایا شکرت گاهی باورم نمیشه این دختر مال منه یعنی من الان بچه دارم این دختر نفس از تو دل من اومده بیرون من مامان شدم وای گاهی اصلا باورم نمیشه خدایاشکرت چند روز دیگه باید واکسن 4ماهگی تو بزنی 1000تا صلوات برات نذر کردم ک ایشالله اذیت نشی مثل دوماهگی ک خداروشکر خوب بود اینم بسلامتی بگذره  چند روزی هست موقع خواب دوست داری پتو تو بغل کنی یا صورتتو فشار بدی تو پتو وبخوابی خیلی ناز میشی وقتی اینجوری میخوابی قبلا ها ک کوچولوتر بودی گاهی پستونک ...
3 تير 1394

نقلک 3ماهه شد

سلام عزیزکم 9خرداد3ماهه شدی ولی مامان فرصت نکردبیاد برات مطلب بذاره قربونت برم دخترکم خیلی بزرگ شدی خیلی رفتارات وحرکاتت هوشیارانه است وخیلی هاشم زودتراز موعد مورد نظر انجام میدی مثلا اینکه از 19 خردادیعنی 5روزقبل خودت ب تنهایی دمر میشی البته قبلا هم تقریبا میشدی فقط دستت رو نمیتونستی ازاد کنی و کلی تلاش میکردی و اخر سر هم خسته میشدی حالا هم ک خودت یاد گرفتی لحظه ای زمان رو از دست نمی دی و وقتی رو زمین میذارمت بلافاصله میچرخی حتی توی خواب نصفه شبها باید خیلی مراقبت باشم تاصبح چندبار دمر میشی  3ماه و5،6 روزگی هم خنده های صدا دارت شروع شده کلی ذوق میکنی وبلند بلند جیغ میزنی ومیخندی اشیارو هم خودت میگیری قربون اون دستای کوچولوت برم  ف...
23 خرداد 1394

تسنیم وروزهای آخر دواهگی

سلام نفس مامان قربونت برم چند روز دیگه 3ماهت میشه مامان همچنان نمیرسه زیاد بیاد برات بنویسه اخه تقریبا تمام وقتم دراختیارشماست خانوم گل خداروشکر واکسن دوماهگیت زیاد اذیت نشدی ایشالله 4ماهگیتم همینطور باشه عزیزم 1000تاصلوات برات نذر کرده بودم ک همه چی خوب پیش بره  وشکر خداهم خوب شد واما بگم از احوالات شما فدات بشم ک خییییلی زرنگی و برای اولین بار وقتی2ماه و5روزت بود دمر شدی من ک اولش باورم نشد میخوای بچرخی ولی مامان جون گفت ببین داره کم کم میچرخه الانه ک دمر شه همینطور ک داشت میگفت یهو تو کامل برگشتی منم باکلی ذوق درحالی ک دست پاچه شده بودم ازت فیلم گرفتم ولی بعدش دیدم  بس ک ذوق داشتم یادم رفته بود دکمه ی ضبط کردن رو بزنم  بع...
29 ارديبهشت 1394

درآستانه ی دوماهگی

سلام گل دختر مامان فدات بشم دیگه داری دو ماهه میشی 9هم باید بریم واکسن دو ماهگیتو بزنیم این روزا خوابت بهتر شده مخصوصا شبها حدودا 1میخوابی تا6صبح برای شیر گاهی وقتا یکی دوبار بیدار میشی البته بعضی وقتا زودتر و گاهی دیر تر میخوابی در طول روز هم خوبی درکل دختر خوبی هستی ونسبت ب بچه هایی ک کولیک دارن تواین چندماهاول خیلی خوبی بعضی وقتا دل درد داری ک گریه میکنی بازم خداروشکر ک بدتر نیستی عزیزدلم یسری عادتا داری مثلا همیشه با صدای سشوار خواب میری واگر خوابت سنگین نباشه سشوار جان باید مرتب تاوقتی ک شما بیدار میشی روشنباشه چندباری مجبور شدیم 3،4 ساعت ک شب تاصبح میخوابیدی روشن بذاریمش بیچاره خیلی باهامون همکاری مکنه خداکنه طاقت بیاره  وقتایی هم...
5 ارديبهشت 1394

عزیزدلمون45 وزه شده

واقعا نرسیدم بیام ووبلاگ نقلک رو بروز کنم اما امروز باخودم گفتم هرجوری هست بیام ویه مطلب کوچولو بذارم خلاصه میگم اولین روزهای بدنیا اومدن تسنیم باتوجه ب نوع زایمانم ک سز شدم ونشد طبیعی بشه ک بعدا مفصلا شرحشو خواهم نوشت اوضاع واحوالم باعث شده بود از لحاظ بدنی اذیت باشم خب عمله دیگه درد بخیه و عوارض عمل مثل درد کمر وبعضی مسائل دیگه مثل ترک سینه وخواب وبیداری بیش از حد و وسواس شدید خودم نسبت ب بچه ک اصولا مقداریش طبیعیه برای همه ی مامانهایی ک بار اول بچه دار میشن باعث شد یکم برام سخت باشه اما هرچی میگذشت خداروشکر اوضاع واحوال بهتر میشد مخصوصا از بعداز یک ماهگیش الانم ک دیگه دخترم داره خانوم میشه فداش بشم الهی ک چقدر لذت بخشه وقتی جوجت رو بغل می...
24 فروردين 1394

بهترین لحظه ی بارداری ورسیدن روز موعود

عزیزم خوش اومدی  دختر نازم تسنیم شنبه 9اسفند 93 ساعت21:10شب توهفته ی 39 با وزن3100قد 48/5ودور سر 34در زایشگاه نیک نفس رفسنجان بدنیا اومد فداش بشم الان 14  روزشه فعلا نمیرسم بیام خاطره ی تولدشو بنویسم تمام وقتم در اختیار تسنیم جونه واجازه ی هیچ کاری بهم نمیده امسال عید با یه خونه ی افتضاح میریم استقبال عید  البته مهم نیست چون عید ما 9 اسفند ماه شروع شده خدایاشکرت برای این موهبت  فعلا عکسهای موقع تولدش از گوشی مامان پاک شدن باید  از خاله فاطمه بگیرمشون علی الحساب عکس 2روزگی تو میذارم فرشته ی زیبای من ...
23 اسفند 1393

پایان هفته ی38

سلام گل مامان باورم نمیشه از فردا وارد هفته ی 39 میشیم وهنوز ازشماخبری نیست چند روز قبل ک برای دیدن مامای خصوصی رفته بودم مطب دوست مامان ک گفتم مامابوده وتو کلاس یوگا باهاش آشناشدم اونم معاینم کرد وکلی ازلگنم تعریف کرد وگفت دهانه ی رحمت 2سانت بازه لگنت عالیه وسر نی نی هم پایینه بعدهم چندتا ورزش بهم یاد داد تا این روزای آخر انجام بدم ویه سری توصیه ها برای روزی ک دردام شروع میشه کرد این که چیا برا ییمارستانبردارم وچیا بخورمو اینکه درد زایمان چ مدلی هست وخلاصه شبش بابایی رفت سرکار ومن خونه مامانجون بودم شب یه حس خاصی داشتم ضمن اینکه لکه بینی داشتم البته تو معاینه ی هفته ی 37هم ک دکتر برام انجام دادتادوروزی لکه بینی داشتم ولی اون شبم علاوه برلکه...
7 اسفند 1393

هفته ی37 ومشخص شدن نوع زایمان

خداروشکر دخترکمو میتونم طبیعی بدنیا بیارم یکشنبه رفتم دکتر و خانم دکتر بعد معاینه بهم گفت لگنت عالیه سربچه پایینه ودهانه ی رحمت داره باز میشه ومیتونی طبیعی زایمان کنی منم کلی ذوق زده شدم ویادم رفت بپرسم تاریخ زایمان رو البته قبلا ها گفته بود بهم ک 15اسفند ماه تاریخ زایمان طبیعیته ولی از اول اسفند ماه هر روزی ممکنه جیگر مامان بخواد دنیا بیاد الان دیگه چیزی نگفت منم امروز زنگ زدم ب دوست مامایی ک تو کلاس یوگا باهاش اشنا شدم و اونم بهم یه ماما معرفی کرد وقرار شد برای اینکه یسری ورزشهارو یادم بده یکشنبه برم پیشش ولی خودش نمیتونه مامای خصوصی من باشه چون استخدام دولته واسه همینم دوستشو به معرفی کرد در کل یکم استرس دارم والبته کلی هم هیجان زده ام خد...
30 بهمن 1393