نقل بهشتی ما

هفته ی36

1393/11/22 13:56
نویسنده : مامان
125 بازدید
اشتراک گذاری

سلام فسقل منبوسطبق گفته ی دکترمون باید هفته ی37 میرفتیم واسه معاینه ک مشخص شه مامان چ نوع زایمانی باید داشته باشه دیروز صبح رودتر از خواب بیدارشدم وخودمو برای رفتن عصر ب دکتر آماده میکردم برای اطلاع از چگونگی انجام معاینه  یه سری ب اینترنت زدم  ودیدم چند نفری نوشتن تو هفته ی37 یا 38 ک معاینه شدن هون روز باعث شده کیسه ی ابشون پاره بشه وزایمان کنن من خیلی استرس گرفتم وقتی این مطلبو دیدمتعجب آخه مامانی هنوز کلی کار نکرده داره و نمیتونه تورو دنیا بیاره چیدن اتاق و تمیز کاری عید وتحویل آخرین سفارشاتم .... وای وقتی ب همشون فکرکردم نزدیک بود گریم بگیره واسه همین پیام دادم ب زن عمو و ازش درباره معاینه ومطلبی ک نگرانم کرده بود پرسیدم اونم گفت ه اصلا اونجوری نیست وکل معاینه فقط چند ثانیه طول میکشه خلاصه یکم خیالم راحت تر شد ولی فکرم هنوز کلی مشغول بود واسه همین پاشدم وکیف لوازمت وپتو وحوله و پارچه های خشک کن ولباسهای سایز صفرتو همه رو تو ماشین لباسشویی با آب خالی شستم  ک حداقل یه کاری کرده باشم اتاقتم ک تنهایی نمیتونستم کاری کنم چون باید تختت جابجا شه وکار من نیست بابا هم تنها نمیتونه تختتو تکون بده چون خیلی سنگینه واصولا هم با کار سخت وشیفتی ک داره یکم سرعت دادن ب کارهامون کند شده همینه ک کارهامون مونده خلاصه عصر رفتم دکتر و بعد چند ساعت خسته کننده ک نوبتم شد وهمه ی سوالامو پرسیدم خانوم دکتر هفته ی بارداریمو ک حساب کرد گفت 36 هفته و5روزته پس هفته ی دیگه بیا برای معاینه حالا منم ایجوری گریهوگفتم وای من فکرکردم این هفته 37 هستم وبرا معاینه اومدم دکی هم خندید وگفت اشتباه حساب کردی و باید هفته ی دیگه بیای منم از اشتبه خودم اینجوری شدمعصبانیواون همه معطلی وخسته شدن و آخرش اینجوری البته خانم دکتر بهم یه چیزی گفت ک خوشحالم شدم در برابر اون همه ناراحتی گفت مامایی ک تو کلاس یوگا میدیدم ب خانوم دکتر گفته من خیلی حرکات یوگامو عالی انجام میدمو قطعا میتونم زایما طبیعی داشته باشم ومنم ذوق کردم وشدم اینجوریخندونکوگفتم خداکنه خانم دکتر من ک از خدامه  ایشالله ک بشه وخانم دکتر هم گفت ایشالله ک میشه وبعد هم درباره زایمان بدون درد ومامای خصوصی واینجور چیزا یکم با دکی مون صحبت کردم واومدم خونه اینم از کارای یه مامان حواس پرت فدای لباسهات بشم ک وقتی شسته بودم ورو بند رختی انداخته بودم بس ک ذوق کرده بودم نفسم داشت بند میومد چندتا عکسشو میذارم

پسندها (1)

نظرات (1)

ارمغان بهشت
1 اسفند 93 1:11
سلام وای عزیزم ان شاء الله به سلامتی تن فرشته کوچولوت کنییییی راستی جریان زایمان بدون درد چیه؟؟
مامان
پاسخ
ممنون خانومی لطف دارین ایشالله همه ی نی نی ها سالم بدنیا بیان نی نی منم همینطورعزیزم یه مرحله از زایمان میرسه ک میتونی درخواست اپیدورال یاهمون بی حسی کنی ک تو کمر زده میشه اونوقت دیگه درد رو حس نمیکنین